استعداد مهمتره یه تلاش ؟
استعداد حتی بیشتر از آنچه مردم فکر می کنند مهم است.
چرا برخی افراد موفق تر از دیگران هستند؟
اگر شانس را کنار بگذاریم، که معادل اعتراف به این است که ما واقعاً نمی دانیم،
در واقع فقط دو توضیح وجود دارد: استعداد و تلاش.
استعداد به تواناییها، مهارتها و تخصصهایی مربوط میشود که تعیین میکنند فرد چه کاری میتواند انجام دهد.
تلاش مربوط به درجه ای است که فرد استعدادهای خود را به کار می گیرد.
واضح است که برخی افراد هم با استعداد و هم سخت کوش هستند،
اما اغلب تنش بین این دو وجود دارد. استعداد می تواند افراد را تنبل کند، زیرا برای رسیدن به همان هدف، نیاز کمتری به کار سخت دارند.
سخت کوشی به افراد کمک می کند تا سطوح پایین تر استعداد را جبران کنند، به همین دلیل است که آگاهی از محدودیت های خود بسیار مفید است.
اما در واقع استعداد چقدر اهمیت دارد؟
نزدیک به 20 سال از زمانی که مک کینزی ایده جنگ برای استعدادها را معرفی کرد می گذرد،
با این حال به نظر می رسد اکثر سازمان ها با شیوه های مدیریت استعداد خود مشکل دارند.
به عنوان مثال، یک گزارش صنعتی اخیر توسط Deloitte بر اساس نظر بیش از 2500 رهبر از 90 کشور جهان نشان داد که اکثر کارفرمایان برای مقابله با چالش های کلیدیه شناسایی استعدادها، آمادگی لازم را ندارند.
بنابراین آیا شرکت ها باید تمرکز خود را بر استعدادها متوقف کنند؟
نه کاملا. بهتر است حقایق زیر را در نظر بگیرید:
ادم های اندک ولی بااستعداد میتوانند تمایز زیادی را ایجاد کنند.
این یکی از تکراری ترین یافته ها در تحقیقات مدیریتی است. در هر سازمان یا گروهی، این تعداد اندک تاثیر شگرفی در رشد ان مجموعه دارند.
حدود 20 درصد افراد مسئول 80 درصد خروجی هستند و بالعکس.
این اصل پارتو تقریباً در هر حوزه عملکردی یافت شده است. همانطور که بررسیهای دانشگاهی نشان دادهاند، اثر پارتو توزیع اکتشافات علمی، انتشارات و استنادات را نشان میدهد.پس بین 80 تا 98 درصد عملکرد در زمینه های موفقیت و نوآوری و کارآفرینی و نرخ بهره وری را 20 درصد افراد (یا کمتر) به خود اختصاص می دهند.
بنابراین افراد با استعداد – که تعدادشان در یک کمپانی کم اما حضورشان بسیار حیاتی است – محرک اصلی موفقیت یک شرکت هستند و
شرکتها اگر منابع بیشتری را به این افراد که تفاوت بزرگی ایجاد میکنند اختصاص دهند، بازدهی بسیار بالاتری را در سرمایهگذاری خود مشاهده خواهند کرد.
سنجش و پیش بینی استعداد آسان است.
علم استعدادیابی حداقل 100 سال قدمت دارد و روش های قابل اعتماد و قانونی زیادی برای شناسایی استعدادها و پیش بینی استعدادهای آینده وجود دارد.
اگرچه اکثر شرکتها زمان زیادی را تلف میکنند تا مدلهای استعداد خود را کشف کنند ، آنها چیزها را بیش از حد پیچیده میکنند. در حالیکه بهتر است با متخصصان علمی در این زمینه مشورت کنند
به عنوان مثال، مطالعات فرا تحلیلی نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی ثابتی وجود دارد که به عملکردهای برتر در همه زمینه ها و صنایع مرتبط است.
توانایی تا حدودی مربوط به حوزه خاص است زیرا شامل تخصص فنی و دانشی است که افراد در یک زمینه به دست آورده اند.
با این حال، مؤلفه کلیدیه توانایی، یادگیری یا ظرفیت یادگیری چیزهای جدید است – این تابعی از IQ و کنجکاوی است.
علاقه به شغل عمدتاً به هوش هیجانی و مهارتهای انسانی مربوط میشود، و اینها برای موفقیت مهم هستند،
صرف نظر از اینکه در چه زمینهای هستید.
در نهایت، انگیزه سطح تمایل به بلندپروازی از جنبه مثبت است – تمایل عمومی فرد برای رقابت و توانایی ناراضی ماندن از دستاوردهای خود.
و اگر فکر میکنید این اخرین پارامتر در استعداد میتواند در شما هدایت شود تا بهبود یابد ، ادامه مطلب را بخوانید.
حتی انگیزه ممکن است بخشی از استعداد در نظر گرفته شود.
اگرچه انگیزه اغلب بهعنوان یک سطحدهنده استعداد شناخته میشود – حالتی انعطافپذیر که میتوان آن را آموزش داد و به میل خود تقویت کرد – مهم است
که درک کنیم که این انگیزه دارای یک مبنای ژنتیکی قوی است. به عنوان مثال، ویژگی های شخصیتی پایدار، مانند روان رنجورخویی، برون گرایی، و وظیفه شناسی، تقریباً 50 درصد از متغیرهای قابل اندازه گیری انگیزه را تشکیل می دهند، به این معنی است که هر گونه تفاوت قابل مشاهده در انگیزه افراد را می توان تا حد زیادی از سنین پایین پیش بینی کرد.
علاوه بر این، مطالعات فرا تحلیلی بزرگ در ژنتیک رفتاری نشان میدهد که حدود 50 درصد از تنوع در همان ویژگیهای شخصیتی عمومی ارثی است (در مقایسه با مثلاً 80 درصد برای وزن انسان و 90 درصد برای قد). بنابراین اگرچه تغییر سطح انگیزه آسان تر از کاهش وزن است، اما آنطور که اکثر مردم فکر می کنند آسان نیست. (و مانند وزن، افراد اغلب از پس تغییرات مطلوب برمی ایند اما پس از مدتی به سطح قبلی خود باز می گردند.)
علاوه بر این، حتی اگر 50 درصد باقیمانده تغییرپذیری ناشی از عوامل محیطی است،
بسیاری از این موارد در اوایل زندگی اتفاق میافتند و ما به طور کامل درباره نحوه تأثیرگذاری آنها در جهت دلخواه (حتی در بزرگسالی) کار نکردهایم. به همین دلیل است که تبدیل کردن یک فرد تنبل و بی انگیزه به فردی پرشور و رقابتی بسیار دشوار است، درست مانند خاموش کردن شور و شوق فردی که به طور طبیعی بسیار برانگیخته هستند. اما این بدان معنا نیست که شما نمی توانید به چنین افرادی برای بهبود عملکردشان کمک کنید. بلکه مؤثرترین مداخلات برای کمک به افراد جهت دادن به تمرکزشان و کنترل و مدیریت توجه و ساختن و جایگزین کردن عادت های موثرتر به جای عادادت سمی است .
به طور خلاصه، استعداد به همان اندازه یا حتی بیشتر از آنچه مردم فکر می کنند اهمیت دارد.
در جالیکه بسیار زیاد دست کم گرفته می شود. تنها جنبه ای از استعداد که بیش از حد ارزیابی می شود به ارزیابی افراد از استعدادهای خود مربوط می شود – بیشتر مردم آنقدر که فکر می کنند بااستعداد یا بی استعداد نیستند.
Tomas Chamorro-Premuzic مدیر ارشد نوآوری ManpowerGroup، استاد روانشناسی کسب و کار در دانشگاه کالج لندن و دانشگاه کلمبیا، یکی از بنیانگذاران deepersignals.com و یکی از همکاران آزمایشگاه مالی کارآفرینی هاروارد است. او نویسنده کتاب چرا بسیاری از مردان نالایق رهبر می شوند؟ (و چگونه آن را برطرف کنیم)، که سخنرانی TEDx او بر اساس آن بود. او را در www.drtomas.com پیدا کنید. که این مقاله را گرداوری کرده است.
برگرفته از مقاله ”
Talent Matters Even More than People Think
by
”
دیدگاهتان را بنویسید