تفاوت ذهن ناخودآگاه و ذهن خودآگاه
ذهن ناخودآگاه و ذهن خودآگاه چه فرقی با هم دارند؟
سرعت پردازش ذهن چگونه است؟
ذهن ناخودآگاه ( ضمیر ناخودآگاه )
و
ذهن خودآگاه ( ضمیر خودآگاه )
ذهن ناخودآگاه و ذهن خودآگاه
ذهن ما از دو بخش تشکیل شده است :
یک بخش ناخودآگاه و بخش خودآگاه.
ذهن ناخودآگاه میتواند در هر ثانیه ۴۰ میلیون بیت داده را از محیط پردازش کند.
ذهن ناخودآگاه ما بسیار قدرتمند است اما کاملاً قابل عادت دادن میباشد و میتواند چیزی که یاد میگیرد را پخش کند.
ذهن ناخودآگاه به اندازه فاصله زمین تا خورشید ، از ذهن خودآگاه پرقدرت تر است.
در هنگام رشد، بخش جلویی مغز ( لوب فرونتال ) آگاهی را به وجود میآورد.
و ذهن ناخودآگاه سریع اما ذهن آگاه بسیار آهستهتر است.
برای همین وقتی استرس دارید یا در مواقع اورژانسی هستید از ذهن ناخودآگاه استفاده میکنند چون میتواند دادههای زیادی را پردازش کند؛
اما فرقش ان در این است که ذهن ناخودآگاه قابل عادت دادن است اما ذهن آگاه میتواند خلاقیت داشته باشد و آزادی عمل به انسان بدهد.
فرض کنید عکسی ۴۰ میلیون پیکسل دارد که هر کدام مثل یک عصبی هستند که به ناخودآگاه میروند.
اگر چشمهایتان را باز کنید ذهن خودآگاه شما چه مقدار از تصویر را میبیند؟
در حالی که ذهن آگاه ما فقط مقدار کمی میداند و باقی اطلاعات را ذهن ناخودآگاه ما حل میکند.
ذهن خودآگاه انسان میتواند هر چه در بدنش است را کنترل کند.
چهل درصد از مغز شما فقط به عنوان خلاقیت کار میکند و در ضمن با بقیه مغز هم در ارتباط است.
درست وقتی داری سؤالی را از خودت میپرسی، این قسمت مغز به کار میافتد.
چون بقیه مغز تقریباً همه به صورت اتوماتیک کار میکنند؛ و اما حالا این قسمت از مغز به کار افتاده است.
قسمتی که با تمامی اعضای دیگر هم در ارتباط است .
این قسمت از مغز یعنی بخش جلویی یا همان لوب فرونتال را میتوان رییس یا مدیر بخش اجرایی آنها دانست.
وقتیکه شما خلاق باشید:
قسمت لوب فرونتال مغز شما باعث میشود تا قسمتهای مختلف مغزی شما به کار بیفتند و
زمانی که به یاد یک واقعه از گذشته میافتید و یا یک سوالی از خودتان می پرسید،
لوب فرونتال دارد از قسمتهای مختلف مغز اطلاعات را جمعآوری میکند و همه را به یکدیگر متصل میکند؛
و در مغزتان یک سری اتفاقات جدید، یک الگوهای جدید و یک ترکیبات جدید ایجاد میکند؛
پس وقتی مغز شما به صورت متفاوتی فکر کند یعنی شما دارید تغییر میکنید.
به خاطر اینکه تفکر شما مجموعهای از کارهای ذهن شماست؛
و درست آن لحظهای که نورونها به جنب و جوش میافتند، شما یک تصویر در ذهنتان میبینید،
یک هولوگرام، یک تصویر موهومی؛
و برای آن افرادی که واقعاً مشتاق هستند این تصویر یک احساس عجیبی ایجاد میکند که باعث میشود به حرکت بیفتند، انرژی بگیرند،
احساس مسرت و فوقالعادگی کنند و احساس کنند خدا با آنهاست.
سر حال بیایند و احساس کنند که درهای قلبشان در حال باز شدن است و کاملاً به صورت ناگهانی احساس کنند که این احساس دارد آنها را راه میاندازد؛
و حاصل این احساس دوباره نو شدن و تمرکز آنها به یک حس عجیب ختم میشود.
در واقع آن فردی که داریم میبینیمش چه از نظر ذهنی، چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی دارد تغییر میکند؛
و اینجاست که ذهنش دیگر در گذشته زندگی نمیکند و فقط دارد در آینده زندگی میکند.
پس بیایید با هم به این فکر کنیم، وقتی تو این کار را میکنی، آن لحظه را داری، دیگر وقت استراحت نیست.
باید خودکار خود را برداری و تمام ایدههایی که به ذهنت میآید را یادداشت کنی، تمام تصویرها را، همه را باید یادداشت کنی.
تمام اهدافی که داری، تمام چیزهایی که میخواهی به آنها برسی، تمام احساساتی که میخواهی داشته باشی را یادداشت کن.
وقتی این کار را انجام میدهی، شما داری به سمت آن هدفت حرکت میکنی؛ و این کاری که داری انجام میدهی فوقالعاده است.
اگر هم واقعاً نمیخواهی یکسری تصمیمات را بگیری آنها را هم یادداشت کن تا در آینده آگاه باشی و انجامشان ندهی.
باید کارها و اتفاقاتی که در آینده نمیخواهی بیفتند و احساساتی که ممکن است شما را به یک مرحله عقبتر برگردانند را باز نگری کنی.
آنجا است که باید خود قدیمت را از خودت جدا کنی.
اگر این کار را انجام دادی یعنی اینکه ذهن شما دارد خود قدیمی را انکار میکند و ناخودآگاه شما، به خود جدیدش میچسبد.
اینجا است که شما داری دقیقاً آن فرد قبلی را انکار میکنی.
بیایید مثال بزنیم، شاید شما یکسری اتفاقات در گذشته تجربه کردید که عجیب بودند و
آن اتفاقات باعث میشود شما احساس ناراحتی، احساس زجر و عذاب و یا حتی داوری کنید و
انقدر احساس زجر و عذاب و خود داوری بکنید که احساس کنید که همه اینها عادی هستند؛ و
از آن که احساس میکنید شما مقصر هستید و شروع میکنید به مقصر دانستن بقیه، شروع میکنید به ناله زدن، غر زدن و شکایت کردن؛
و این بخشی از شخصیت شما میشود.
در واقع ناخواسته شخصیت یک قربانی را در خود ایجاد میکنید.
حالا بیایید درباره اینکه شخصیت قربانی چه ویژگی هایی دارد با هم گپ بزنیم
شخصیت قربانی و ضمیرناخودآگاهش :
نکتهای که لازم میدانم اینجا بگویم در مورد شخصیت یک فرد قربانی است.
بله قربانی!
البته به نظر من اصلاً فرد قربانی وجود ندارد و فقط بعضی انسانها نقش قربانی را بازی میکنند .
اما لازم است بگوییم که شخصیت قربانی سه ویژگی را دارد:
۱- مقصر دانستن دیگران:
بیشتر شخصیتهای قربانی وقتی به اینجا میرسند که چرا نمیتوانند تصویر زیبای آینده خود را در ذهن خلق کنند یا آن را حفظ کنند،
استاد یک بازی هستند به نام “مقصر کردن دیگران“.
موضوع این بازی است که به چند مورد از افراد و شرایط بدون نگاه کردن به خود میتوان اشاره کرد.
حداقل این بازی میتواند شخصیت قربانی را تا مدتی سرگرم کند.
متأسفانه برای اطرافیان افرادی که چنین شخصیتی دارند ضربهای بدتر از این وجود ندارد، چون آنهایی که به قربانیان نزدیکتر هستند،
به راحتی هدف مقصر قلمداد کردن آنها قرار میگیرند.
قربانیان گناه را به گردن والدین، همسر، خدا و … میاندازند.
همیشه افراد یا موارد دیگری غیر از خود آنها است که مقصرند.
مسئله به همه کس و همه چیز مربوط میشود مگر به خود آنها.
۲- توجیه کردن:
اگر قربانی تقصیر را به گردن دیگری نیندازد، اغلب میبینید که به دنبال توجیه کردن وضعیت خود هستند.
۳- شکایت کردن:
سومین ویژگی و بدترین مورد ممکن که شما میتوانید در هر زمینهای، چه سلامتی چه ثروت و … انجام دهید، شکایت کردن است.
چرا بدترین؟
چون روی هر چیز که تمرکز کنید، گسترش پیدا میکند.
وقتی از موردی شکایت میکنید، روی آن تمرکز کردهاید که چه حرکتی در زندگی شما درست و چه رفتاری اشتباه است.
واضح است که شما روی آنچه اشتباه است متمرکز میشوید و چون روی هر رفتاری که تمرکز کنید گسترش مییابد،
پس اشتباهات بیشتری را در زندگی خود وارد خواهید کرد.
وقتی که شما از موردی شکایت میکنید، تبدیل به یک آهن ربای فعال میشوید که
فقط موارد چرند همچون حوادث ناگوار را به زندگی خود جذب میکنید.
هر سه تا ویژگی در یک راستا قرار بگیرند …
البته لازم به ذکر است که داشتن شخصیت قربانی یک دستاورد بزرگ دارد و آن جلب توجه است.
وقتی فردی نقش یک قربانی را بازی میکند افرادی به دور او جمع میشوند او را دلداری میدهند و
این باعث میشود فرد ترجیح دهد شخصیت قربانی خود را حفظ کند.
ادامه دارد …. 🙂
قسمتی کوتاه از فصل دوم کتابی که به شما قولش را داده بودم
که بامیدخدا بعد مجوز لینک تهیه کتاب را برایتان قرار می دهم.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
بازی هایی برای خودشناسی ( چگونه خود را بشناسیم ؟ )
16.4k بازدید
-
خودشناسی چیست ؟ چگونه خود را بشناسیم ؟
23.27k بازدید
-
معجزه خدا در وجود خودتان را پیدا کنید-در راستای خودشناسی
2.81k بازدید
-
هفت راهکار ساده برای یافتن توانایی هایی که از وجود آنها در خودمان بی خبریم!
3.22k بازدید
-
کودک درون چیست ؟ در راستای خودشناسی
2.59k بازدید
دیدگاهتان را بنویسید